قدس آنلاین: این شاخصها که در ساخت وسازها نشان از هویت و فرهنگ ما دارند، حالا هر چه زمان میگذرد بیشتر به دست فراموشی سپرده میشوند. دیگر از خانههایی با حیاطهای وسیع، اندرونیها، هشتیها، مقرنسکاری، جلوخانها و... چندان خبری نیست. امروز وقتی در شهرها قدم میزنیم ساختمانهایی را میبینیم که از پی هم از زمین سربرآوردهاند و با روحیات و باورهایمان سازگاری ندارند. موضوعی که حتی واکنش مقام معظم رهبری را به دنبال داشته، به طوری که ایشان در دی ماه سال ۹۲ و در دیدار شهردار و اعضای دوره چهارم شورای شهر تهران با اشاره به تأثیرگذاری مثبت معماری و نمای ساخت وسازها بر سبک زندگی افراد جامعه، از اینکه معماری و نمای تهران، نمای یک شهر ایرانیاسلامی نیست، انتقاد کردند و فرمودند: باید تا جایی که ممکن است محیط زندگی شهری به گونهای طراحی و ساخته شود که تحقق سبک زندگی اسلامی راحتتر، امکانپذیر باشد.
حال با این تأکید پرسش این است که چه ضرورتهایی برای بازبینی در شیوههای معماری و ساختوسازها در کشور وجود دارد و مهمتر اینکه رعایت الگوی ایرانیاسلامی در معماری شهری چگونه امکانپذیر است؟
شرط پیاده کردن الگوی ایرانیاسلامی در معماری
دکتر طاهره نصر، عضو شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور در پاسخ به قدس سازگاری با قانون را نخستین ضرورت بازبینی در ساخت و سازها بر اساس الگوی ایرانیاسلامی میداند و به قدس میگوید: آنچه حائز اهمیت است اینکه در بند 1 ماده 2 قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان به صورت قاطع به «تقویت و توسعه فرهنگ و ارزشهای اسلامی در معماری و شهرسازی» اشاره شده است که کاملاً همراستا با اهداف سند الگوی ایرانیاسلامی پیشرفت است.
وی سازگاری با امکانات در دسترس کشور را در حال و آینده یک ضرورت دیگر در بازبینی شیوه معماری شهری، میخواند و میگوید: در راستای الگوی یاد شده باید به «توسعه پایدار» نیز به عنوان یکی از اصول مهم در شهرسازی امروز توجه کرد . ضمن اینکه در آموزههای دینی و تاریخی ما، شهری خوب توصیف شده است که باری از دوش مردمان را بردارد و بتواند امنیت، آسایش و رفاه را به همراه داشته باشد.این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز با اشاره به اینکه پیوست فرهنگی را نمیتوان فقط برای معماری دانست بلکه در نگاهی گستردهتر باید برای شهرسازی، مدنظر قرار گیرد، میافزاید: ضرورت حرکت به سوی مفهوم «فرهنگ در شهرسازی» در برنامههای اول و دوم توسعه کشور به صورت کلی و در برنامههای سوم و چهارم توسعه به تفصیل مورد توجه قرار گرفته است. مؤلفههای کالبدی شکل شهر به عنوان عناصر اصلی تشکیلدهنده شهر عموماً تحتتأثیر نیازهای مختلف به وجود آمده؛ بنابراین به عنوان یکی از ویژگیهای شهری میتواند نمایانگر شخصیت واقعی شهر تلقی شود. منظر و تصویر ذهنی مردم از شهر به تعامل میان آنان و مکان خلق برمیگردد. بنابراین میتوان چنین تلقی کرد که وجود تصویر ذهنی قوی از مکان خالق و پشتیبان هویت شهر خواهد شد. از سویی دیگر در تبیین عنصر «هویت»، توجه به مقوله فرهنگ دارای اهمیت بسزایی است زیرا فرهنگ و محیط، هویت سازِ زندگی انسان است، به نحوی که هرکدام نقش اساسی در تشکیل هویت برعهده دارند. همچنین قابل ذکر است فصل مشترک هویت انسانی محیط و هویت فرهنگی انسان، هویت محیط را تشکیل میدهد.
وی درباره امکان پیاده کردن الگوی ایرانیاسلامی در معماری شهری با توجه به رشد روزافزون بلندمرتبهسازیها و پایین آمدن مساحت خانهها هم میگوید: اگر نگاهی واقعی به موضوع داشته باشیم در شرایط موجود نمیتوان الگوی ایرانیاسلامی را در معماری شهری رعایت کرد مگر اینکه طرحهای توسعهای شهری مورد بازنگری قرار گیرند. یعنی در طرحهای توسعهای که هر چند سال یک بار اتفاق میافتد باید مؤلفههای مختلف از جمله مؤلفه هویتی و فرهنگی را رعایت کنیم. یعنی اول بستر شهرسازی باید مورد توجه قرار گیرد نه تکبناها تا به هدف مورد نظر که رسیدن به الگوی ایرانی اسلامی در معماری شهرهاست، دست یابیم. وقتی متأسفانه بستر شهری ما به این صورت شکل گرفته نمیتوانیم به تکبنا اهمیت بدهیم.
پیاده کردن الگوی معماری ایرانیاسلامی کار سختی شده است
مهندس مهدی چمران، رئیس سابق شورای شهر تهران هم در پاسخ به قدس میگوید: در حال حاضر الگوی معماری ایرانی اسلامی ما تعریف شده نیست و با توجه به اینکه طبقات ساختمانها روز به روز افزایش مییابد و از مساحت آنها کاسته میشود، رسیدن به الگوی معماری ایرانیاسلامی اصولاً کار پیچیده و بسیار سختی شده است.
وی با اشاره به اینکه ساختمانهای بلندمرتبه هیچگونه سازگاری با معماری ایرانیاسلامی ندارند، میافزاید: اگر این ساختمانها را رها کنیم به پلانهایی میرسیم که دارای خانههای بزرگ هستند که اکنون در این خانهها محرمیت تعیین شده و زندگی روز از شب جدا میشود، به گونهای که اگر غریبهای به خانه بیاید تمام قسمتهای آن دیده نشود. البته بحث نورگیر بودن اتاقها هم رعایت میشود. یعنی اکنون در تهران به دلیل سختگیریهایی که شهرداری میکند، این موارد رعایت میشود، اما در شهرهای دیگر دیدم که این موارد چندان رعایت نمیشود. یعنی یک اتاق میسازند و یک منفذ هم کنارش قرار میدهند و میگویند از این محل اتاقهای خانه نور و هوا میگیرند که این کار منطقی نیست و نهتنها با الگوی معماری ما نمیخواند بلکه اصلاً با بهداشت زندگی سازگاری ندارد.
وی با بیان اینکه مشکلات زندگی امروزی سبب شده تا از الگوی معماری ایرانیاسلامی فاصله بگیریم، تصریح میکند: شهرداریها از نظر قانونی نکاتی چون نورگیر بودن اتاقها را بررسی میکنند. وی میافزاید: اما رعایت این گونه موارد حداقلهاست و قطعاً با معماری ایرانیاسلامی چندان سازگار نیست. یعنی بین اینها فاصله بسیار زیادی است، اما این گپ را حالا چه جور باید پُر کنیم، کار بسیار پیچیده و سختی است. یعنی راهکاری که به راحتی بتوان این گپ را پُر کنیم وجود ندارد، اما در پلانهایی که طراحی میشود باید برخی اصول ضوابط را در حین ساخت و سازها رعایت کنیم که موضوع محرمیت، تفکیک زندگی روز از شب، نما و عایقکاری ساختمانها از آن جمله است.
حتی از فرهنگ آسیایی هم فاصله گرفتهایم
دکتر محمود فاطمیعقدا، رئیس اسبق مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن وزارت راه و شهرسازی، نگاه دیگری دارد و به قدس میگوید: یکی از مظاهر و نماد فرهنگی هر جامعهای همین مصنوعاتش است و چیزهایی که به دست افراد آن جامعه ساخته میشود. بنابر این محیط ، مبلمان شهری و ساختمانهای ما جلوههایی از نمادهای فرهنگ و تمدن کشور هستند؛ از این جنبه ضرورت دارد که به فرهنگ ایرانیاسلامی در طراحی معماری شهری توجه شود.
وی با اشاره به اینکه رعایت زیباییشناسی، حقوقعامه، مشرف نبودن ساختمانها به یکدیگر، نورگیر بودن و صرفهجویی در انرژی را در ساختمانهای قدیمی که براساس فرهنگ ایرانیاسلامی بنا شدهاند، به وضوح میبینیم، تصریح میکند: بنابر این در ساخت و سازها باید برگردیم و این اصول را رعایت کنیم.
وی در پاسخ به اینکه چرا الگوی ایرانیاسلامی چندان در ساخت و سازهایی که اکنون انجام میشود، رعایت نمیشود، میگوید: این مشکل در دهههای اخیر یعنی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و به هنگام ورود دانشآموختگان ایرانی به کشور که در دانشگاههای غربی در حوزه معماری تحصیل میکردند، پیش آمده است. در واقع این افراد الگوی معماری غربی را وارد کشور کردند و امروز آنقدر گسترش یافته که عملاً میبینیم هویت شهری ما هویت جامعه ایرانیاسلامی نیست.یعنی اگر مثلاً کسی وارد تهران شود به جز محلهها و خیابانهای قدیمی بقیه محلهها و مبلمان شهری را مطابق و بیانگر الگوی ایرانیاسلامی نمیبیند و نمیتواند تشخیص دهد که مثلاً اینجا تهران است یا پایتخت یکی از کشورهای غربی. به عبارتی ما حتی از فرهنگ آسیایی هم فاصله گرفتهایم.
وی درباره نقش بلندمرتبه سازیها در بیتوجهی به الگوی ایرانیاسلامی در ساختوسازها میگوید: ساخت وسازهای بلند برای صرفهجویی از زمین و یا جبران کمبود زمین میتواند منطبق با فرهنگ جامعه باشد . یعنی هیچ ضرورتی ندارد که چون ما در ساخت و سازها به ارتفاع میرویم یا متراژ بناهای ما کم میشود دیگر نتوانیم ضوابط و مقررات معماری بومی خود را رعایت کنیم و چنین چیزی پذیرفتنی نیست. اصلاً هنر معماری در طراحی و خلق راهکارهایی است که بتواند الزامات و نیازهای کشور را با فرهنگ جامعهاش برآورده کند.
وی میافزاید: اما اینکه چرا در عمل کمتر شاهد توجه به پیوستهای فرهنگی و الگوی ایرانیاسلامی در معماری شهری هستیم به این دلیل است که از فرهنگ ایرانیاسلامی فاصله گرفتهایم. وقتی به فرهنگ خود، باور و اعتقادی نداشته باشیم و جایی هم برای رعایت این الگو نباشد، این اتفاق به راحتی میافتد که نتیجهاش این میشود که امروز میبینیم.وی سپس به بحث چگونگی برونرفت از وضعیت موجود و حرکت به سمت پیاده کردن الگوی ایرانیاسلامی در معماری شهری میپردازد و میگوید: برای پیاده شدن الگوی ایرانیاسلامی در معماری شهری ما اصلاً خلأ قانونی نداریم، مشکل فقط در اجراست . یعنی جایی را نداریم که وقتی طرحی میآید یا میخواهد شهرک و ساختمانی بنا شود، ضوابط و مقررات پیاده شود و اجازه ندهد هر چیزی اجرا شود. بنابراین به یک بازنگری کلی از بخش آموزش تا اجرا نیاز داریم تا در معماری شهری بتوانیم الگوی ایرانیاسلامی را پیاده کنیم. در واقع حل مشکل یاد شده این است که دستگاههای متولی توسعه فرهنگ ایرانیاسلامی از جمله دانشگاهها که در صف نخست این موضوع هستند، دیدشان را عوض کنند، چون تا آنها به الگوی معماری ایرانیاسلامی باور نداشته باشند، به نتیجه لازم نمیرسیم. پس از این مرحله شهرداریها، وزارت مسکن و شهرسازی و دیگر دستگاههای نظارتی و کنترلی در حوزه طراحی معماریشهری هستند که باید به درستی به وظیفهشان که کنترل موضوع یاد شده است، عمل کنند.
نظر شما